قرآن حکیم از منظر امام رضا(علیه السلام)
در مطلع این کتاب استاد این گونه کلام خویش را آغاز کرده است:
بنده ی نیازمند به مولای بخشنده اش؛ عبدالله جوادی آملی چنین می گوید: این کتاب خلاصه ای است درباره قرآن حکیم در پیشگاه امام هشتم حضرت علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) تا بدین وسیله مقام منیع حضرت در پرتو نور قرآن کریم آشکار گردد و از طرفی معارف عالی قرآن حکیم با بیان این قرآن ناطق روشن گردد. چون سرچشمه و مسیر و مقصد آن دو یکی است؛ همان گونه که آن دو هماره با حق همراهند و هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند.
با سیری کوتاه در کلیات کتاب می توان آن را این گونه بیان کرد:
این کتاب در یک مقدمه که درباره موضوع کتاب و سر نگارش آن گفت و گو می کند و در یک روضه که در آن از قرآن علمی و قرآن عینی و اشتراک آن ها و امتناع فرق و افتراق آ ها بحث می کند و در چهار جنت فراهم آمده که در جنت اولی از راه معرفت، شرایط معرفت و موانع معرفت قرآن بحث می کند، و در جنت ثانیه از فرق بین تدبر در قرآن و استنطاق قرآن و مباحث مربوط گفت و گو می کند و در جنت ثانیه به بحث تشویق و ترغیب قرآن به تحقیق و طرد پندار و آرزو می پردازد و در جنت رابعه به طرق قرآن در جهت تحصیل معرفت صحیح و نجات از گمراهی توجه می دهد؛ مثل تشویق به برهان عقلی و هم چنین شهود قلبی و اجتناب از قیاس وهمی و تمثل شیطانی. همه ی معارف این کتاب جز بعضی از موارد خاص، با توجه به سخنانی نورانی حضرت رضا(علیه السلام) بررسی می گردد.
در بخشی از این کتاب پیرامون آرزو و تمنی مدار سعادت نیست، این گونه آمده است:
اباصلت هروی روایت می کند که حضرت رضا(علیه السلام) از پدر بزرگوارشان نقل می فرمودند که اسماعیل به حضرت صادق(علیه السلام) گفت: پدر جان چه می فرمایید درباره ی گناهکاران شیعه و غیر آنان؟ حضرت آیه 123 سوره نساء را تلاوت فرموده و بیان داشتند: نسبت داشتن با کسی یا آرزو کردن سودی ندارد. هر کس با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داشته باشد، باید به ارشاد او هدایت یابد و سیرت و سنتش مانند ایشان باشد و به درستی که معیار نجات و رستگاری،خواست هر آرزو کننده ای نیست.
نیز حسن بن جهم روایت می کند که من خدمت امام رضا(علیه السلام)بودم و زیدبن موسی برادر آن حضرت نزد ایشان بود، حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: ای زید، تقوای خدا را پیشه کن که ما با تقوا به این درجه رسیدیم، پس کسی که تقوا نداشته باشد و مراقبت خدا نباشد، از ما نیست و ما نیز از او نیستیم. از زید، بپرهیز از خوار شمردن کسی از شیعیان ما که به واسطه ی تقوا بزرگی یافته است، در این صورت نور تو نابود می شود. ای زید، مردم شیعیان ما را مبغوض شمرده، با آنان دشمنی می کنند و خون و مال آنان را حلال می دانند، تنها به این دلیل که آنان نسبت به ما محبت داشته، به ولایت ما اعتقاد دارند پس اگر تو نیز به آنان بدی کنی، به خود ظلم کرده، حق خود را پایمال کرده ای.